یکشنبه 24 تیر 1403 - 12:20 قبل از ظهر

نام کاربری : پسورد : یا عضویت | رمز عبور را فراموش کردم



ارسال پاسخ
تعداد بازدید 392
نویسنده پیام
joki_ss آفلاین


ارسال‌ها : 333
عضویت: 17 /1 /1391
سن: 22
شناسه یاهو: joki_ss
تشکرها : 62
تشکر شده : 117
حکایت های غضنفر:

غضنفر ميخواسته بياد تهران، ميره ترمينال از يه راننده ميپرسه آقا بليط تهران چند؟

رانندهه ميگه : اگه جلو بشيني 1000 تومن وسط 800 تومن رو بوفه 500 تومن

بعد ميخواد يه كم يارو رو سر كار بذاره، ميگه : اگه دنبال اتوبوس هم بدويي 300 تومن!

غضنفر يك نگاهی به كيف پولش ميكنه، ميگه: خوبه دنبالش ميدوم!

خلاصه 300 تومن ميده و بسم الله شروع ميكنه دنبال اتوبوس دويدن.

نزديكاي غروب اتوبوس داشته از نزديكاي كرج رد ميشده، رانندهه ميبينه غضنفر هي داره از عقب اشاره ميكنه

شاگردش ميگه: بابا داغون شد! نگه دار سوار شه. هوا داره تاريك ميشه سختشه، بيچاره 300 تومن هم كه داده.

راننده هم نگه ميداره.

غضنفر نفس نفس زنان و شاكي مياد جلو ميگه: اينجا كرج بود؟

راننده ميگه: آره.

غضنفر ميگه: خوب مرتيكه خر چرا هر چي علامت ميدم نگه نميداري؟! من ميخواستم كرج پياده شم.


دوشنبه 21 فروردین 1391 - 16:28
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر
تشکر شده: 5 کاربر از joki_ss به خاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند: sogand14 & karen & jason & secret & zal1 &
ارسال پاسخ
پرش به انجمن :