یکشنبه 17 تیر 1403 - 6:56 قبل از ظهر

نام کاربری : پسورد : یا عضویت | رمز عبور را فراموش کردم



ارسال پاسخ
تعداد بازدید 594
نویسنده پیام
mohammad12 آفلاین


ارسال‌ها : 10
عضویت: 28 /1 /1391
سن: 45

تشکر شده : 22
داستانک

درس نیمرو پختن

   زنی مشغول درست کردن تخم مرغ برای صبحانه بود.

   ناگهان شوهرش سراسیمه وارد آشپزخانه شد و داد زد :(( مواظب باش، مواظب باش، یه کم بیشتر

کره توش بریز ... وای خدای من ، خیلی زیاد درست کردی ... حالا برش گردون ... زود باش ، باید بیشتر

کره بریزی ... دارن می سوزند مواظب باش ، گفتم مواظب باش ! هیچ وقت موقع غذا پختن به حرف های

من گوش نمی کنی ... هیچ وقت ! برشون گردون ! زود باش ! دیوونه شدی ؟ عقلتو از دست دادی ؟ 

یادت رفته بهشون نمک بزنی ... نمک بزن ... نمک ...))

   زن  به او زل زده و ناگهان گفت : (( خدای بزرگ چه اتفاقی برات افتاده ؟ فکر می کنی من بلد نیستم

یه تخم مرغ ساده درست کنم؟ ))

   شوهر به آرامی گفت : (( فقط می خواستم بدونی وقتی دارم رانندگی می کنم ، چه بلائی سر من میاری . ))


امضای کاربر : هر چیزی جز اندیشه شما، دزدیده می شود.
دوشنبه 28 فروردین 1391 - 22:16
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر
تشکر شده: 4 کاربر از mohammad12 به خاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند: mohamad_jojo & sedigheh & arthuriya & zal1 &
sedigheh آفلاین



ارسال‌ها : 210
عضویت: 15 /2 /1392
سن: 22
تشکرها : 591
تشکر شده : 107
پاسخ : 1 RE داستانک


امضای کاربر : بنویسید به دیوار سکوت
عشق سرمایه هر انسان است
بنشانید به لب حرف قشنگ
حرف بد وسوسه شیطان است
و بدانید که فردا دیر است
و اگر غصه بیاید امروز تا همیشه
دلتان درگیر است
پس بسازید رهی را که کنون
تا ابد سوی صداقت برود
و بکارید به هر خانه گلی
که فقط بوی محبت بدهد
جمعه 31 خرداد 1392 - 13:09
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر
arthuriya آفلاین



ارسال‌ها : 432
عضویت: 24 /5 /1391
محل زندگی: Bousher
سن: 16
شناسه یاهو: alisama1234
تشکرها : 1217
تشکر شده : 227
پاسخ : 2 RE داستانک

هه هه ههههههههههههههه خوب حالشو گرفتا


امضای کاربر :
پنجشنبه 06 تیر 1392 - 15:46
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر
ارسال پاسخ
پرش به انجمن :