یکشنبه 17 تیر 1403 - 6:33 قبل از ظهر

نام کاربری : پسورد : یا عضویت | رمز عبور را فراموش کردم



ارسال پاسخ
تعداد بازدید 735
نویسنده پیام
tina آفلاین


ارسال‌ها : 573
عضویت: 8 /2 /1391
محل زندگی: قاره کوچک
سن: 23
تشکرها : 260
تشکر شده : 178
ماجرای زن گرفتن (قست دوم)

خانواده نشست و شورا کرد

هر که از ره رسيد غوغا کرد

عمه می‌گفت دختر فاميل

خاله می‌گفت با کدام دليل؟!

مادرم فکر دختری زيبا

خواهرم کرده بود فتنه به پا

بر سر ما بگو مگو شده بود

الغرض، خانه بَل‌بَشو شده بود

تا سر انجام شد قرار چنان

که دهند اين جدال را پايان

جمع دنبال دختری باشد

که سری بر تر از پری باشد

دختری باحيا و شوهر دوست

که جهان مات حُسن خلقت اوست

از هر انگشت او هنر ريزان

پيش قدّش چنار آويزان!!!

خاندانش اصيل و صاحب حال

«حال» يعنی که پول و مال و منال

-

خاندانی که نيست صاحب حال

وصلتش نيست جز عذاب و وبال

-

هرچه باشد برادرش کمتر

مشکلاتش کم و شَرش کمتر

-

دختران يکیّ و يکدانه

بهترين همسرند و همخانه

* * *

بحثشان سوژه خنده بود فقط

باب اشعار بنده بود فقط

چه بگويم چگونه و چون بود

مثل فيلم «کتاب قانون» بود


امضای کاربر : خدایا چنان کن سرانجام کار تو خشنود باشی و ما رستگار
شنبه 31 تیر 1391 - 22:59
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر
تشکر شده: 4 کاربر از tina به خاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند: sara2 & arthuriya & karen & zal1 &
arthuriya آفلاین



ارسال‌ها : 432
عضویت: 24 /5 /1391
محل زندگی: Bousher
سن: 16
شناسه یاهو: alisama1234
تشکرها : 1217
تشکر شده : 227
پاسخ : 1 RE ماجرای زن گرفتن (قست دوم)

مررررررررررررررررررررسی


امضای کاربر :
دوشنبه 30 مرداد 1391 - 22:06
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر
ارسال پاسخ
پرش به انجمن :